کد مطلب:33617 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109
شد ز رنگ و طبع آتش محتشم آتشم من گر ترا شكست و ظن آتشم من گر ترا شد مشتبه (مثنوی، دفتر دوم، 1352 -1350) [صفحه 185] و البته مولوی سپس می گوید كه این تمثیل ها نیز روا نیستند. آتش چه آهن چه لب ببند (مثنوی، دفتر دوم، بیت 1355) ای برون از وهم و قال و قیل من (مثنوی، دفتر پنجم، بیت 3318) تقرب بنده به خداوند و نسبت او با حق از جنس دیگری است، بی چون است، كیفیت بردار و قابل تبیین نیست. ولی بنده به هر حال به این مراتب می رسد.
مولوی در توضیح این گونه روایات، چند تمثیل آورده است: یكی تمثیل آهنی است كه درون كوره ی آتش گداخته شده است و دیگری سوختن هیزم در درون آتش می باشد. قطعه ی آهنی كه درون كوره ی آتش قرار می گیرد، تمام اوصاف آتش را می یابد. آتش نمی شود، اما آتش صفت می گردد.
گوید او من آتشم من آتشم
آزمون كن دست را در من بزن
روی خود بر روی من یكدم بنه
ریش تشبیه مشبه را مخند
خاك بر فرق من و تمثیل من
صفحه 185.